بنا بر وعده ای که پیش از این دادیم، در این مقاله به مکانیزم حمایت از بازار داخلی برنج می پردازیم. پیش از هر چیز لازم است تا دو مفهوم "تولید کننده ی خالص برنج" و "مصرف کننده ی خالص برنج" را تعریف کنیم:
با اندکی توجه به دو تعریف یاد شده، در می یابیم که با اجرای سیاست های (یادتون هست سیاست ها چی بودند؟؟؟) حمایت از بازار برنج داخلی، گروه اول سود می برد و گروه دوم، ضرر می کند و این جاست که در می یابیم "از حرف تا عمل .......".
حال بیایید نگاهی به سیاست های حمایت از برنج داخلی، در عرصه کاربرد داشته باشیم.
از دو مورد یاد شده در می یابیم که حمایت از بازار داخل، بیش از هر چیز به ساختار و مکانیزم های اقتصادی-اجتماعی حاکم بر کشور وابسته است که اگر «تدبیری» برای بهبود آن اندیشه نشود، نمی توان «امیدی» به آینده ی روشن آن داشت.
حال بیایید موضوع بحث شده را از لنز جهانی بررسی کنیم.
برای کشور های صادر کننده ی برنج: با افزایش قیمت، اشتغال، سطح رفاه و مالی کشور افزایش خواهد یافت و رشد خواهد کرد. هم چنین با ایجاد اشتغال و درآمد زایی در بخشی از جامعه، درآمد ایجاد شده درون جامعه به گردش خواهد افتاد و به دیگر زمینه های اقتصادی تزریق خواهد شد که در نهایت رشد اقتصادی کشور را نوید می دهد.
برای کشور های وارد کننده ی برنج: با افزایش قیمت، سطح رفاه و درآمد مردم کاهش خواهد یافت که این خود به افزایش قیمت ها در دیگر گروه های کالایی و در نهایت بیکاری، تورم و رکود اقتصادی منتهی می گردد. فراموش نکنیم که برنج غذای اصلی مردم جهان است و با افزایش قیمت، شاید مصرف آن کاهش پیدا کند، ولی صفر نمی شود.
در این مقاله به تحلیل دو سیاست یاد شده در زمینه ی کنترل بازار برنج و حمایت از بازار برنج داخلی پرداختیم و دانستیم که گرچه در تئوری آسان و جذاب است، ولی در عمل چالش های گسترده و مبهمی پیش روی این مهم قرار دارد. در مقاله ی آتی، نگارنده قصد دارد تا نگاهی به آینده ی بازار برنج و سیاست های مقتضی و مربوط به آن بپردازد.